چکیده:
من مشاور دوره متوسطه هستم در دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی اغلب نوجوانان روابط نزدیكی با والدین و سایر افراد خانواده ندارند و معمولاً دخترها در این سن بسیار احساساتی بوده و به سرعت عاشق می شوند این عشق ها در بسیاری از موارد مشكلاتی را برای آنان بوجود می آورد كه گاهی منجر به فرار از خانه یا خودكشی می گردد. در این بررسی تجربه ای از حل مشكل دختری كه فرد مورد علاقه اش را از دست داده و در مرحله ضربه سوگ قصد خودكشی داشته، مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است. كه با ایجاد ارتباط بین مشاور و مراجع و برانگیختن احساسات مذهبی و مسئولیت نسبت به زندگی و بهبود روابط بستگان با مراجع توانستم امید به زندگی را در وی افزایش داده و او را به شرایط عادی بازگردانم.
فهرست مطالب:
چكیده
مقدمه
بیان مسئله
گردآوری اطلاعات
راههای پیشنهادی برای حل مشكل
مراحل اجرای راه حل ها
نتیجه گیری
فهرست منابع